جدول جو
جدول جو

معنی شرف الدین اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

شرف الدین اصفهانی
(اِ فَ)
شرف الدین عبدالمؤمن بن هبه الله اصفهانی یا اصبهانی، معروف به شفروه. در اواسط قرن دهم هجری شهرت یافت. او راست: اطباق الذهب در مواعظ و خطب که به شیوۀ اطواق الذهب زمخشری تألیف شده است. (از معجم المطبوعات). وی محمد شفروه از مردم شفروه بود که اکنون بگفتۀ صاحب مجمع الفصحا آنرا پژوه خوانند. صاحب آتشکده آرد: شاهد بر فضیلتش رسالۀ اطباق الذهب کافیست که در مقابل اطواق الذهب زمخشری مشتمل برچند کلمه در پند و موعظه و شرح حالات اصناف خلایق نوشته. دیوانش مشهور است و هشت هزار بیت دارد و همواره با شعرای اطراف در فنون شعر بحث کرده و جمال الدین اورا هجو کرده است. وقتی که مجیرالدین بیلقانی به اصفهان آمد فیمابین ایشان اهاجی رکیکه رد و بدل شد. وی از اقران جمال الدین عبدالرزاق و رفیع الدین لنبانی بود. عوفی در لباب الالباب او را از اماثل اصفهان و بلکه از اعیان جهان شمرده است. صاحب هفت اقلیم وی را معاصرارسلان بن طغرل دانسته و مینویسد: ’بزیادتی مکنت و جاه از سایر فضلای درگاه برتر و بر سر آمده به التماس سلطان هر روز جمعه تذکیری در غایت تأثیر میگفته، در روزگار اتابک شیردل لقب ملک الشعرایی یافته است. رجوع به مجمع الفصحا و هفت اقلیم و لباب الالباب و آتشکده و تاریخ گزیده ص 821، و شرف الدین و محمد و شفروه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن عبدالرحمان بن احمد بن محمد، مکنی به ابوالثناء و ملقب به شمس الدین اصفهانی فیلسوف متولد به سال 674 هجری قمری به اصفهان و متوفی به 749 ه. ق در قاهره. وی به دمشق و سپس به قاهره رفت و در قرافۀ اسکندریه خانقاهی برای وی بر پا کردند و همانجا بود و سرانجام به طاعون در قاهره درگذشت. او راست: تفسیر قرآن. تشیید القواعد. شرح فصول نسفی و غیره. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 1015)
لغت نامه دهخدا